زندگی نامه راسل کرو
تاريخ : یک شنبه 26 آذر 1391برچسب:, | 21:32 | نویسنده : علیرضا و خلیل


اکثر مردم ایران کرو را با نقش ژنرال ماکسیموس در فیلم گلادیاتور به یاد می آورند . خود راسل محبوبیت و شهرتش را به خاطر ایفای نقش در این رول می داند و معتقد است که اگر وی بازی در این رول سخت را نمی پذیرفت شاید هرگز به چنین موفقیتی دست پیدا نمی کرد . اما واقعیت چیزی غیر از این است . او نه تنها می تواند یک گلادیاتور باشد بلکه شخصیت یک خبرنگار یک ریاضی دان یک فرمانده کشتی و یا یک پلیس را نیز خارق العاده به تصویر می کشد .
او در ایفای هر نوع نقشی توانایی دارد . نکته ای که در این میان بسیار حائز اهمیت است این است که با وجود فاصله زیاد بین نقش هایی که او می پذیرد هرگز نمی توان راسل را با گریم یا طرز بازی یکسان دید . او همیشه متفاوت است و این نکته است که باعث جذابیت کارهای او می شود . او برای ایفای نقش های مختلف وقت زیادی را صرف می کند او حتی به میزان قابل توجهی از وزن خود را اضافه یا کم می کند تا به طور کامل بتواند با نقشی که ایفا می کند هماهنگی داشته باشد . آخرین بار کرو برای بازی در فیلم " مجموعه دروغها " در نقش رئیس سی آی ای حدود 30 کیلوگرم به وزن خود افزود . این در حالی است که وی رول رابین هود را در پروژه تازه ریدلی اسکات ایفا می کرد درست همین میزان وزن را کم کرد. او برای این کار از وزرش هایی نظیر دوچرخه سواری و پیاده روی در مسافت های طولانی استفاده می کند . او استاد تغییر وزن خود است و برای این کار وقت زیادی را صرف می کند .

او برای بازی در فیلم " ارباب و فرمانده " (ساخته پیتر ویر – سال 2003 ) وزن خود را به 90 کیلو افزایش داد ولی بعد از آن برای بازی در نقش یک بوکسور در فیلم " مرد سیندرلایی " (ساخته ران هاوارد -- 2006 ) وزن خود را به حدود 63 کیلوگرم کاهش داد .


 

کرو نه تنها یک هنرپیشه خوب است بلکه یک خواننده توانا به سبک پاپ-راک نیز هست . از دوران جوانی راسل در سیدنی برای خود یک گروه موزیک به نام " TOFOG " تشکیل داد . (مخفف کلمات 30 Foot Of Grunts که بعد ها به کلمات The Ordinary Fear Of God تغییر پیدا کرد .) راسل در این گروه موزیک هم می نوازد هم شعر می سراید و هم رسما سمت خوانندگی گروه را عهده دار است . او تا کنون سه نوار علاوه بر تعداد زیادی تک آهنگ زیبا به بازار عرضه کرده است . در سال 2000 راسل یک تور باشکوه در تگزاس و سایر ایالت های آمریکا برگزار کرد . دوستاران او از سرتاسر دنیا برای دیدن کنسرتش به تگزاس آمدند . راسل در صحنه موزیک نیز اثبات کرده که می تواند یک خواننده خوب نیز باشد . در ترانه هایش راسل بیشتر از خانه و خانواده می سراید و از علاقه اش به سرزمین استرالیا . او صدای بسیار گرمی دارد . در ابتدای بازیگری راسل عده ای او را " مارلون براندو " خطاب می کردند . این به این دلیل است که در سالهای دور راسل ترانه ای را اجرا می کند به نام " می خواهم شبیه مارلون براندو باشم ". وقتی از وی در مورد دلایل سرودن این ترانه سوال می شود او در پاسخ می گوید :" این فقط یک ترانه بود . و منظور من از اجرای آن دوست داشتن یا شبیه بودن به براندو نبود . من فقط می خواستم بخوانم . اما این تنها فعالیت های کرو نیست .
او هم اکنون مالک یک باشگاه راگبی به نام " خرگوش های سیدنی جنوبی " در استرالیا است . کرو با خرید این تیم باشگاهی توانست این تیم را از مقام دست سومی به صدر جدول رده بندی صعود دهد . کرو از زمانهای دور علاقه خاصی به این تیم داشت و هم اکنون میزان زیادی از وقت خود را صرف رسیدگی به مشکلات این تیم می کند . راسل برنامه ریزی عمیقی برای این تیم راگبی دارد و معتقد است این تیم در آینده خوش خواهد درخشید .

علاوه بر تمام این سمت ها و مسئولیت ها راسل یک پدر خوب نیز هست . کرو در سال 2003 با هنرپیشه استرالیایی " دانیله اسپنسر " ازدواج کرد . آنها صاحب دو فرزند به نام های " چارلی کرو " (5 ساله ) و " تنیسون کرو " (2 ساله) هستند . وی علاقه زیادی به خانواده خود دارد و در مصاحبه های گوناگون از آنها سخن می گوید . آشنایی راسل با همسرش برمی گردد به سال 1992. آنها در این سال در فیلمی به نام " Crossing " یا " تقاطع " در کنار هم به ایفای نقش پرداختند و این سرآغاز علاقه آنها به همدیگر بود . بعد از این آشنایی و بعد از گذشت حدود 20 سال و بعد از اینکه کرو موقعیت خود را در زندگی و در جهان سینما تثبیت کرد این دو با هم ازدواج کردند . راسل می گوید :" برای من یک معجزه بود وقتی دانیله به من جواب بله داد . این جواب زندگی ام را رو عوض کرد . " وی معتقد است که پدر شدن تجربه ی خوبی است . او می افزاید :" زمانی که پدر شدم لذتی را در خود احساس کردم که هرگز نمی توانم آن را توصیف کنم . دانیله اسپنسر همسر کرو اکنون یک خواننده برای خردسالان است . او شعر می سراید و بعد آن را برای کودکان اجرا می کند . وی بیشتر وقت خود را صرف نگهداری از فرزندانش می کند .کرو صاحب یک برادر بزرگتر به نام " جف " است . جف حدود 15 سال از راسل بزرگتر است . هم اکنون جف کرو و مارتین کرو (پسر عموی راسل ) به کشاورزی و دامپروری در شمال سیدنی مشغول هستند . خود راسل در این مکان یک مزرعه بزرگ (نانا گلن ) دارد که به شدت به این مکان آرام و حیوانات آن علاقه مند است . پدر و مادر راسل کرو نیز هر دو در این مکان اقامت دارند .
زمانی که راسل بسیار جوان بود پدر او اصرار داشت که راسل درس خود را ادامه دهد ولی راسل بر سر این موضوع با پدر خود اختلاف نظر داشت . او در این باره می گوید :" در آن زمان فقط دوست داشتم یک گاوچران باشم " .

راسل کرو متولد 7 آوریل سال 1974 در ولینگتون نیوزلند است . پدر و مادر وی هر دو در کار سینما بودند و به همین دلیل از همان زمان طفولیت راسل با فیلم و سینما آشنایی پیدا کرد چرا که اکثر وقتها آنها راسل کوچک را با خود به صحنه فیلم برداری می بردند اما ورود راسل به دنیای سینما دلایل دیگری نیز داشت . او در رابطه با این موضوع خاطره ای را با یاد می آورد :" روزی با والدین خود به شدت بحث کردم و از خانه بیرون آمدم در آن زمان بود که احساس کردم باید واقعا روی پای خودم بایستم . عصبانی بودم و نمی توانستم به درستی تصمیم بگیرم . دوستی داشتم که روی عرشه کشتی کار می کرد من نیز تصمیم گرفتم تا با وی کار کنم و باقی زندگی خود را روی دریاها بگذرانم ولی هرگز به خانه برنگردم . در حالی که خیلی عصبانی بودم به نزد او رفتم تا این قضیه را با او در میان بگذارم . او به من گفت که باید منتظر کاپیتان کشتی بمانم تا برای این کار با وی صحبت کنم . من باید حداقل 5 یا 6 ساعت منتظر می شدم . این برای من زمان زیادی بود به همین دلیل تصمیم گرفتم برای گذران وقت به سینما بروم . سینما یک فیلم ترسناک به کارگردانیه " ریدلی اسکات " روی پرده داشت. من از فیلم های ترسناک متنفر بودم اما چاره ای جز این نداشتم که به گونه ای وقت خود را صرف کنم . این بود که بلیت گرفتم و وارد سینما شدم وقتی فیلم تمام شد و من از سینما خارج شدم با آنکه اصلا علاقه ای به فیلم های ترسناک نداشتم احساس کردم در حال و هوای خاصی هستم و به طور مکرر حوادث به وجود آمده در فیلم از سرم می گذشت در همان حال بدوم که به طرف کشتی رفتم تا کاپیتان را ببینم . وقتی به کشتی رسیدم خدمه کشتی را با لباس های ژنده و کثیف مشغول تمیز کردن کف کشتی دیدم . به فکر فرو رفتم . چیزی که چند ساعت پیش روی پرده دیده بودم هنوز از ذهنم خارج نشده بود و آن را با چیزی که هم اکنون می دیدم مقایسه کردم و به این نتیجه رسیدم که خدمه شدن کار من نیست . آن روز با وجود آنکه بد و بیرای زیادی را از دوست خود متحمل شدم راه خود را به سمت خانه برگرداندم . "
این بود که سرنوشت و راه راسل برای ادامه زندگی عوض شد . تصادف جالب در این میان این است که سالها بعد راسل کرو در فیلم همان کارگردان (اسکات ) به شهرت جهانی دست یافت .

راسل در 6 سالگی اولین کار خود را در جهان سینما شروع کرد . او در ایزتپ یک سریال تلویزیونی به نام " نیروی جاسوس " (1980 )به ایفای نقش پرداخت . راسل آن زمان را به یاد می آورد و می گوید :" من فقط با گروهی از بچه های دیگر در صحنه فیلم برداری بودم کار خاصی انجام ندادم و فقط در فیلم حضور داشتم . در یک روز فیلم برداری چون من حوصله نداشتم و خیلی بازیگوش بودم مشغول بازی به وسط جنگل رفتم . آن روز درد سر زیادی را برای کارگردان به وجود آوردم . " راسل در سن 16 سالگی در شوی تلویزیونی به نام " راکی هاریور شو " ایفای نقش کرد از آن به بعد همه وی را در استرالیا به نام " راسلی راک " می شناختند . راسل با مرور زمان نقش های مهم تری را در استرالیا ایفا کرد . وقتی راسل 4 سال بیشتر نداشت پدرش تصمیم گرفت با خانواده خود از نیوزلند به استرالیا مهاجرت کند و آینده بهتری را برای فرزندانش تضمین نماید . کرو علاقه زیادی به کشور استرالیا دارد به طوریکه در یکی از ترانه هایش به نام " land of the second chance " " از استرالیا به عنوان سرزمین شانس دوم یاد می کند . او در ین زمینه می گوید :" فقط در یک صورت حاضر است سرزمین استرالیا را ترک کند و آن زمانی است که تمام این کشور بر اثر سیل و طوفان نابود شود و او مجبور به مهاجرت باشد . " او می افزاید :" سیدنی مکان بسیار خوبی برای زندگی است و من کاملا در کشورم احساس راحتی می کنم . " علاقه راسل به حدی است که او به جز زمانهای که مجبور است برای فیلم برداری فیلم های مختلف به کشورهای دیگر سفر کند بقیه وقت خود را در این شهر می گذراند و بعد از اتمام فیلم برداری به سرعت نزد خانواده خود برمی گردد .
راسل بازیگری را از این سرزمین شروع کرد . از جمله این فیلم ها می توان به فیلم " Romper Stomper " محصول سال 1992 ساخت کشور استرالیا اشاره کرد . فیلمی که کرو با ایفای نقش در آن نه تنها در کشور خودش بلکه در کشورهای اطراف نیز شناخته شد . فیلم بعدی او به نام " The Sum Of Us " " بعضی از ما " (1994) راهی بود تا اسم کرو در آمریکا مطرح شود . این فیلم نیز ساخت کشور استرالیا بود و راسل در آن با هنرپیشگانی نظیر " جک تامپسون " و " جان پلسون " همبازی می شود . این فیلم بازگوکننده مسائل خانوادگی به وجود آمده بین یک پدر و پسر است .
شارون استون بازیگر مطرح هالیوودی راسل را با فیلم " Romper Stomper " می شناخت و از او درخواست کرد تا در فیلم " برنده و بازنده " ساخته " سام ریمی " ( 1995 ) ایفای نقش کند . راسل در فیلم در نقش یک کشیش درستکار نقش خود را به زیبایی به تصویر می کشد . او که قبلا به اجبار با یک باند خلاف همکاری می کرده اکنون یک کشیش است که بیشتر وقت خود را صرف کمک به مردم می کند . کرو در این فیلم تجربه بازی در کنار هنرپیشگان تراز اول هالیوود نظیر " شارون استون " " جین هاکمن " را لمس می کند . درهای هالیوود به سوی راسل گشوده شد او تا قبل از ورود به هالیوود در فیلم های استرالیایی دیگر نیز ایفای نقش کرد از جمله آنها می توان به فیلم " اسب نقره ای " اشاره کرد . در این فیلم سکانس های زیبایی از کشور استرالیا و مناظر طبیعی زیادی دیده می شود . از دیگر فیلم های کرو می توان به " بهشت سوخته " اشاره کرد . او در این فیلم نقش پسری به نام "کالین " را ایفا می کند . کالین که به خاطر نیاز مالی حاضر به همکاری با یک باند خلاف می شود اما در اوایل این باند خلاف قصد صدمه زدن به جان انسانی را دارند . کالین (کرو ) با آنها مخالفت می کند و جان این دختر را نجات می دهد . این کار در ادامه فیلم دردسرهای زیادی را برای او به همراه دارد .
از دیگر فیلم های وی " Hammers Over The Anvil " است . او در این فیلم قهرمان یک پسر نوجوان می شود . از فیلم های دیگر او می توان " مدرک " یا " Proof " (1991 ) اشاره داشت .
کرو در سال 1995 فیلم " Virtuosity " را در کنار " دنزل واشینگتن " به روی پرده برد . این فیلم یک فیلم علمی تخیلی است که راسل در آن در نقش یک نابودگر به نام Side7 ایفای نقش می کند .
اما فیلم اصلی ای که راسل را مطرح کرد و نام وی را به عنوان یک هنرپیشه لایق بر سر زبانها انداخت فیلم " محرمانه لس آنجلس " بود . او خیلی جدی نقش یک افسر پلیس به نام کمیسر " باد وایت " را ایفا می کند . این پلیس مصمم که از پدر خود خاطرات خوشی در ذهن ندارد تصمیم به پلیس شدن می گیرد اکنون در کار خود به شدت از زن ها حمایت می کند .
کرو در مصاحبه ای یکی از نصایح پدر خود را به یاد می آورد :" او همیشه به من می گفت نقشی را قبول کن که وقتی آن را ایفا می کنی حتی برای یک لحظه به شخصیت اصلی خود برنگردی و بتوانی کاملا در نقش خود غرق شوی ."
گویا راسل در ایفای تمامی این نقش ها همیشه این نکته را در ذهن تداعی می کند .
 

کرو انسان متواضع و ملایمی است و با طرفداران خود رابطه عمیقی دارد . او مخصوصا قبل از ازدواج به خبرنگاران و چیزایی که آنها در مورد وی می نویسند بسیار حساس بود این امر باعث شده بود که کرو به لقب " پسر بد هالیوود " شهرت یابد .راسل معتقد است یک خبرنگار باید در کار خود صادق باشد و این چیزی است که به کار وی ارزش می دهد . برخوردهای راسل با کارگردانان مختلف این ذهنیت را به وجود آورده که او یک آدم بداخلاق است ولی این چیزی به دور از واقعیات است . این برخورد راسل به دلیل حساسیت او در انتخاب بازیگرانی است که وی با آنها همبازی می شود . کرو می کوید که اگر احساس کنم نمی توانم در کنار هنرپیشه خاصی بازی کنم از این کار اجتناب می کنم . روابط به وجود آمده میان او و ریدلی اسکات نمی تواند بی دلیل باشد .این دو به هم اعتماد متقابل دارند . کرو در مورد اسکات می گوید :" با اینکه او یک انگلیسی سخت گیر است من از کار با وی لذت می برم و افتخار می کنم که او بازی مرا می پسندد چرا که او همیشه مرا درک می کند و از نظرات من در حین فیلم برداری بهره می جوید. اسکات نیز از کرو به عنوان یک بازیگر برجسته یاد می کند . وی اعتقاد دارد که کرو از همه نظر کامل است . وقتی که اسکات تصمیم به ساخت یک درام رومانتیک به نام " یک سال خوب " را می گیرد بی تردید به سراغ راسل می رود .او هرگز پروژه ای را شروع نمی کند مگر اینکه در موردش صد در صد اطمینان حاصل کند .
کرو اضافه می کنند :" قبل از اینکه اسکات من را برای فیلم گلادیاتور انتخاب کند به تماشای فیلم های قدیمی من پرداخته بود ولی من از این موضوع بی اطلاع بودم . " بعد از " گلادیاتور " کرو و اسکات همکاری های مشترک زیادی داشته اند . از آن جمله می توان فیلم هایی نظیر " یک سال خوب " " گنگستر آمریکایی " " مجموعه دروغها " را نام برد .


کرو قبل از اینکه یک هنرپیشه باشد شغل ها و سمت های گوناگون داشته است . شغل های نظیر متصدی بار و یک گاوچران و .......... غیره . در میان هنرمندان حاضر کرو هرگز به دنبال غرور نبوده او فقط در شغل خود ایفای نقش می کند همان طور که راسل در مصاحبه اخیرش به این نکته اشاره دارد و می گوید :" بعضی از هنر مندان قصددارند از خود یک شمایل بسازند ولی من یک شمایل نیستم . من فقط و فقط یک هنرپیشه هستم این شغل من است . امروز یک نقش و روز دیگر نقشی جدید را ایفا می کنم . " کرو می افزاید :" بعضی از مردم تصویر یک انسان انعطاف ناپذیر را در ذهنشان از من به تصویر کشیده اند ولی من فقط در کار خود مصمم هستم . "
کرو می تواند در یک لحظه یک مرد خشمگین باشد و در لحظه ای دیگر مردی دوست داشتنی و افسونگر . او بیشتر وقت خود را در مزرعه " نانا گلن " به همراه خانواده اش در شمال شهر سیدنی می گذراند .

کرو در رابطه با تربیت فرزندانش بار سنگینی را بر روی دوشش احساس می کند او در این باره می گوید " می خواهم فرزندانم را با تعادل بزرگ کنم . روز نخستی که چارلی (5 ساله ) به مدرسه رفت از او در مورد مدرسه سوال کردم او در جواب به من گفت : اسباب بازی زیادی در آنجا نبود . او می افزاید اکثر وقتی را که در خانه هستم من و مادرشان سعی بر این داریم تا به آنها بیاموزیم که باید با مردمانی که شرایط زندگی آنها را ندارند همدلی کنند ."

کرو می گوید فرزندانم اصرار زیادی به این داشتند تا متوجه شوند که شغل من دقیقا چیست این بود که من یکی از فیلم های خود را برای انها به نمایش در آوردم . این فیلم " اسب نقره ای " نام دارد و مخاطبان این فیلم کودکان و نوجوانان هستند . راسل می گوید فرزندانم هنوز به سنی نرسیده اند که بتوانند به تماشای دیگر فیلم های من بنشینند . در این فیلم راسل نقش یک رام کننده اسب را دارد .
 

کرو از پذیرفتن نقش های کوچک اجتناب می کند . یک سال پیش بازی در سریال تلویزیونی " همسایه " به وی پیشنهاد شد از راسل سوال می شود که چرا در این سریال ایفای نقش نکرده است او در پاسخ می گوید :" نمی خوام در یک سریال آسان بازی کنم من می خواهم بهترین کاری را انجام دهم که در حد توانم است . این طبیعت من است . وقتی در جوانی شغل های مختلف را تجربه می کردم همیشه می خواستم در آن شغل در سطح شهر خودم اول باشم . ولی هرگز از هیج شغلی به اندازه هنرپیشه بودن لذت نبردم .
کمک های چندی پیش راسل نشان داد که او واقعا در زندگی انسان سخاوتمندی است . زمانی که راسل در لندن به سر می برد کمک مالی زیادی را به موسسه پژوهشهای سرطانی اهدا کرد . وقتی در سال 2005 شاهد غرق شدن پسر بچه ای در سواحل سیدنی بود با ساختن یک استخر و آموزشگاه شنا جان چند صد کودک را نجات داد .امسال نیز در ناناگلن شاهد اتش سوزی زیادی بودیم . در این میان کافه مورد علاقه راسل کرو یعنی " کافه هاربور " نیز متحمل خسارات زیادی شد . راسل با کمک مالی به این پارک بار دیگر علاقه خود را به این سرزمین به اثبات رسانید .
چه مرد خانواده و چه در حرفه خود راسل همچنان با اخلاقیات خاص خود ادامه کار می دهد .

فیلم‌شناسی:
  • اسیر خورشید (۱۹۹۰)
  • عبور (۱۹۹۰)
  • اسپاتیس (۱۹۹۱)
  • برنده و بازنده(۱۹۹۴)
  • بدون بازگشت (۱۹۹۶)
  • محرمانه لس‌آنجلس (۱۹۹۷)
  • راز آلاسکا (۱۹۹۹)
  • خودی (۱۹۹۹)
  • گلادیاتور (۲۰۰۰)
  • یک ذهن زیبا (۲۰۰۱)
  • سالار و فرمانده (۲۰۰۳)
  • مرد سیندرلایی (۲۰۰۵)
  • قطار ۳:۱۰ به یوما(۲۰۰۷)
  • گنگستر آمریکایی (۲۰۰۷)
  • مجموعه دروغ‌ها (۲۰۰۸)
  • رابین هود (۲۰۱۰)
  • سه روز آینده (۲۰۱۰)


جوایز:

  • برندهٔ جایزه اسکار برای فیلم گلادیاتور
  • نامزد جایزهٔ اسکار برای فیلم یک ذهن زیبا

 


نظرات شما عزیزان:

مهدیس
ساعت23:33---26 آذر 1391
سلام. وبلاگت حرف نداره.از اوناییه که من دوست دارم. بیشتر زندگی نامه بذار.
به منم سر بزن.من لینکت میکنم.تو هم منو دوست داشتی با اسم اینجا همه چی درهمه لینک کن.


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: